پیش‌داشت کمال‌یافتگی؛ شرط ضروری فهم و کژفهمی نزد گادامر

Authors

  • رضا مقراضچی دانشجوی کارشناسی ارشد فلسفه، دانشگاه بین المللی امام خمینی(ره)، ایران، قزوین
Abstract:

هدف اصلی نوشتار حاضر، واکاوی استلزام پیش‌داشت کمال‌یافتگی به‌عنوان شرط ضروری فهم و کژفهمی در گادامر است. جهت دستیابی به این هدف از روش‌ تحلیلی بهره گرفته شده است. گادامر، فرض موقتیِ مفسر در خوانش هر متن، مشتمل بر دو عنصر صوری (وحدت و انسجام درونی) و محتوایی (حقیقت‌کامل‌بودن) را پیش‌داشتِ کمال‌یافتگی می‌نامد. او بر آن است که فهم یک متن با فرافکندن معنای اولیۀ مفسر آغاز می‌گردد، اما اگر دوْر هرمنوتیکی با پیش‌معنایی درست به جریان نیفتد، عمل فهم شکست خواهد خورد؛ زیرا تناسب میان پیش‌معنای مفسر و خود متن، محل تردید است؛ از‌این‌رو هنگامی که متنی خوانده می‌شود، فرض وحدت و انسجام درونی آن، نخستین فرض ضروری، جهت اصلاح، رد یا تأیید پیش‌معنایِ اولیه‌ مفسر است؛ ولی این فرض، ناکافی است و لازم است مفسر، حقیقت کامل متن را نیز به‌طور موقت، جهت آزمودن پیش‌معنا و پیش‌داوری‌های خود مفروض گیرد؛ زیرا اگر مفسر، صرفاً با پیش‌فرض انسجام متن، به فهم جزئیات آن بپردازد، ممکن نیست که آن جزئیات بتوانند نادرستی معنای اولیۀ محدود و تحریف‌شده را نمایان سازند. پیش‌داشت کمال‌یافتگی، فرضِ "قابل فسخِ" مرجعیت متن است که پیش‌داوری‌ها و طرز‌فکرهای شخصی و دل‌بخواهانۀ مفسر را به چالش کشیده و مقدمه‌ای جهت اصلاح یا تأییدشان می‌گردد. پیش‌داشت کمال‌یافتگی، بایستۀ فهم است و در خور واکاوی؛ زیرا هر مفسری در تلاش برای فهم، کمال‌یافتگی‌ متن را پیش‌بینی می‌کند تا با کشمکش میان معنای پیش‌بینی شده و مقاومت متن از تفسیر نامناسب، دل‌بخواهانه و ذهنیت‌گرایانه بپرهیزد.

Upgrade to premium to download articles

Sign up to access the full text

Already have an account?login

similar resources

بازیمندی فهم نزد ویتگنشتاین و گادامر

ویتگنشتاین و گادامر به تعبیری، واپسین حلقه‌ها از دو زنجیرة جریان‌ساز فلسفی یعنی تحلیلی و قاره‌ای هستند که باز به تعبیری، انطباق و هم‌گرایی را بر نمی‌تابند. گفتار حاضر، تلقی واگرایانه از این دو جریان را وانهاده و بر آن است تا از رهگذر زبان و بازیمندی‌اش، باب تطبیق و اشتراک را بگشاید. فهم، نزد ویتگنشتاین و گادامر، دغدغه‌ای مشترک است. فهمی که زبانمندی و بازیمندی، شاخصه‌های تعیین‌کنندة آن هستند. تع...

full text

فهم در نزد گادامر

لم هرمنیوتیک بحث درباره ی مبانی نظری تفسیر و تفهم است. هرمنیوتیک در ابتدا به مجموعه قواعد تفسیر متن مقدس می پرداخت اما بعدها معنی هرمنیوتیک توسعه پیدا کرد و به حوزه های غیر کلامی و حوزه ی فلسفی قدم نهاد تا آنجا که در اواخر قرن 20 بحث غالب فلسفه گردید. شلایر ماخر فیلسوف آلمانی هرمنیوتیک را علم یا فن نائل آمدن به تفهم می دانست. او نقطه ی شروع هرمنیوتیک مورد نظر خود را این سوال قرار می دهد که چگون...

15 صفحه اول

بازیمندی فهم نزد ویتگنشتاین و گادامر

ویتگنشتاین و گادامر به تعبیری، واپسین حلقه ها از دو زنجیره جریان ساز فلسفی یعنی تحلیلی و قاره ای هستند که باز به تعبیری، انطباق و هم گرایی را بر نمی تابند. گفتار حاضر، تلقی واگرایانه از این دو جریان را وانهاده و بر آن است تا از رهگذر زبان و بازیمندی اش، باب تطبیق و اشتراک را بگشاید. فهم، نزد ویتگنشتاین و گادامر، دغدغه ای مشترک است. فهمی که زبانمندی و بازیمندی، شاخصه های تعیین کننده آن هستند. تع...

full text

تلقی بدیع گادامر از فهم

گادامر به پیروی از هیدگر فهم را حالت بنیادین هستی دازاین می‌داند. او در حقیقت و روش سه معنای متفاوت برای فهم برمی‌شمارد. وی همچنین معتقد است که این سه معنا ریشه در یک معنای اصلی و کانونی دارند. این سه معنا عبارتند از: ا- فهم به عنوان معرفت نظری؛ 2- فهم به عنوان معرفت عملی؛ 3- فهم به عنوان توافق. عامل پیوند‌دهنده این سه، معنای دیگری از فهم است که گادامر از آن به فهم به مثابه کاربرد تعبیر می‌کند....

full text

My Resources

Save resource for easier access later

Save to my library Already added to my library

{@ msg_add @}


Journal title

volume 23  issue 92

pages  79- 103

publication date 2018-12-22

By following a journal you will be notified via email when a new issue of this journal is published.

Hosted on Doprax cloud platform doprax.com

copyright © 2015-2023